مشاوره برای ازدواج مجدد
.darkenareto.ir
مشاوره برای ازدواج مجدد
👈نکنه دوباره مثل رابطه قبل با شکست مواجه شوم؟ چگونه موضوع ازدواج را مطرح کنم ؟
البته این ترس در بین زنان بیشتر است. دلیل آن هم واضح است. در جامعه ما یک زن همیشه مجبور بوده است به خاطر جداییاش توضیح بیشتری بدهد، و بیشتر مورد پرس وجو و تفتیش قرار گیرد. حالا بعد از طلاق که تحمل تبعاتش کار سختی است، وقتی کار به ازدواج مجدد میرسد، باز این زنها هستند که مجبورند در آستانه ی ازدواج دوم، توضیحات بیشتری در مورد زندگی ناموفق گذشتهشان بدهند. البته این ترس به وفور در میان مردان طلاقگرفته هم دیده میشود. اما فراوانی آن در بین زنان بیشتر است. به هر حال، تا وقتی این ترس حل نشود، به نظر میرسد که ازدواج قبلی بر ازدواج بعدی سایه میاندازد و مانع خوشبختی در ازدواج بعدی میشود. چه کنیم که ازدواج بعدی از ازدواج قبلی متاثر نشود؟! ابتدا ببینیم که ماهیت این ترس چیست و آیا واقعا انسانها از تکرار حوادث منفی زندگی قبلی در زندگی بعدی میترسند یا گره کار در جای دیگری است؟!
💞ترس یا وسواس💞
تا وقتی آدمها خودشان را خوب نشناسند و ندانند زندگی گذشتهشان چرا به جدایی رسید، حق دارند بترسند. اما اگر بعد از این که زن یا مرد طلاق گرفته فهمید چه اشتباهاتی داشته است و طرف مقابلش چه چیزهایی نداشته یا داشته که زندگیشان به این جا رسیده است، دیگر نباید از ازدواج مجدد ترسی در دلش باشد. از این جا به بعد اگر ترسی وجود داشت، دیگر اسمش ترس نیست، وسواس است. خیلی از آدمها در این شرایط دچار وسواس میشوند. کسانی که از ترس تکرار تجربه قبلی به دام کمال گرایی میافتند و اصلاً یادشان میرود خودشان هم انسان هستند؛ البته که انسان های کاملی نیستند، اما به شدت سعی میکنند از اشتباه دوری کنند. البته دوری از اشتباه و آگاهی نسبت به انتخاب های اساسی خیلی مهم است. اما نه به این شکل که رنگ وبوی وسواس گونه به خودش بگیرد. وسواسی که اثراتش در طلاق گرفتهها بیشتر از ترس به چشم میخورد. اما اگر افراد طلاقگرفته واقعا بترسند، یا همین وسواس پیشگفته به سراغشان بیاید، چه باید بکنند؟ راهکارهای زیر تا حدی میتواند به این افراد کمک کند؛ البته اگر خودشان بخواهند.
💞آمادگی برای ازدواج مجدد💞
زمان مورد نیاز یک فرد برای آمادهشدن و آغاز یک زندگی دیگر، از مسائلی است که سبب میشود شدت خطرپذیری و در نهایت ترس از ازدواج مجدد، کاهش پیدا کند. البته در نظر گرفتن یک زمان استاندارد و توصیه ی آن به همه ی طلاق گرفتهها برای ازدواج دوم، کار اشتباهی است. نمیتوان گفت یک سال بعد از جدایی یا پنج سال بعد از آن باید به فکر ازدواج مجدد افتاد. هر آدمی در این مرحله با روش خودش با این بحران کنار میآید. هر کسی خودش بهتر میفهمد آیا از نظر روحی برای شروع یک زندگی آماده است یا نه. ممکن است فردی شش ماه بعد از جدایی بتواند زندگی دیگری را شروع کند، همچنین امکان دارد کسی تا سه سال بعد هم این آمادگی را نداشته باشد. بنابراین در نظر گرفتن یک استاندارد زمانی برای همه ی آدمها بسیار اشتباه است. اما این واقعیت وجود دارد که خیلی زود یا خیلی دیر اقدام کردن برای زندگی دوم کار اشتباهی است. خیلی زود تصمیم گرفتن برای ازدواج مجدد، میتواند تصمیم فرد را تحتتأثیر زندگی سابقش قرار دهد و خیلی دیر تصمیمگرفتن هم نشانه ی وسواس است. بنابراین باید زمان معقولی با توجه به شرایط و روحیه ی فرد مورد نظر انتخاب شود و بعد از آن مرحله، تصمیم گیری برای انتخاب آدم مناسب شروع میشود.
💞باخت یا تجربه تلخ💞
آدم های طلاقگرفته، فقط نیاز دارند نگاه بدبینانه به زندگی را کنار بگذارند و به خودشان به چشم آدم های شکست خورده نگاه نکنند. نگاهی که اگر وجود داشته باشد، حتماً روی انتخاب های بعدی شان هم تأثیر میگذارد. آنها باید به جایی برسند که ازدواج ناموفق در زندگی انسان امروزی، شکست به حساب نمیآید. واقعا در زندگی های امروزی، نمیتوان نام این اتفاق را شکست گذاشت، بلکه باید به آن به چشم تجربه تلخ نگاه کرد. اگر این باور در بین افراد طلاق گرفته جا بیافتد آن وقت میتوان گفت ازدواج های دوم ازدواج های خوب و موفقی از آب درمی آیند. یادمان باشد که هر انسانی میتواند با داشتن تجربه ای در انجام کاری، آن کار را برای بار دوم درستتر و راحتتر انجام دهد. در مورد ازدواج دوم هم همین طور خواهد بود، اگر طلاقگرفتهها به ازدواج اولشان به چشم تجربه ای ارزشمند نگاه بیاندازند و از خاطرات آن برای جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات جدید استفاده کنند، در نتیجه اینبار با دید بازتری انتخاب خواهند کرد..