چرا خانواده ایرانی تمایل کمتری به فرزندآوری دارد؟
باروری یکی از مهمترین مؤلفههای تحولات جمعیتی
و از مهمترین شاخصهای جمعیتی است که نقش عمدهای در دگرگونی کمی و حتی
کیفی جمعیت هر کشور ایفا میکند. از این رو سیاستهای جمعیتی در کشورهای
مختلف دنیا، عمدتاً حول محور کاهش یا افزایش باروری اعمال میشود.
فرصتها
و انگیزههای باروری در جوامع مختلف متفاوت بوده و شرایط زمانی، مکانی،
الگوهای فرهنگی، اجتماعی، جمعیتی و ... از جمله عواملی هستند که میتوانند
نقش مؤثری در باروری داشته باشند.
در طول
تاریخ بشر، جمعیت جهان رشد بسیار آهستهای داشته است. طی قرنهای 17 و 18
میلادی با کاهش مرگ و میر، میزان رشد جمعیت با روند افزایشی روبهرو شد.
شاید
مهمترین تغییر جمعیتشناختی در طول سه دهه گذشته کاهش چشمگیر باروری در
اکثر مناطق دنیا بوده است. جمعیت جهان طی سالهای 1970 تا 2000 کاهش
بیسابقه و چشمگیری را در سطوح باروری تجربه کرد که بیشتر ناشی از کاهش
باروری در کشورهای در حال توسعه بود.
سریعترین کاهش باروری در کشورهای آسیایی از جمله مغولستان، جمهوری اسلامی ایران، کره، کویت و بنگلادش بوده است.
در
حال حاضر کمترین مقدار موالید برای کشورهای آلمان، ژاپن، اسپانیا، یونان و
ایتالیاست که رقم آن ده در هزار بوده و حداکثر میزان موالید برای نوار غزه
56 در هزار است.
نظریههای مربوط به کاهش باروری
طی
دهههای اخیر نظریههایی که پیرامون تغییرات باروری است، توسعه قابل
ملاحظهای داشته است که به طور خلاصه به بعضی از آنها اشاره میشود:
1. نظریه انتقال جمعیتی(الف)
این
نظریه چگونگی انتقال باروری و مرگ و میر را از سطح بالا به پایین نشان
میدهد. طی مراحل انتقال جمعیتی با کاهش مرگ و میر و افزایش بهداشت باروری،
میزان موالید و رشد جمعیت، هر دو کاهش پیدا میکند و در نهایت به سقوط
جمعیتی منجر میشود.
در این مرحله
هرچند سطح موالید و مرگ و میر پایین است، ولی از آن جا که ساختار جمعیتی
سالخورده میشود، میزان مرگ و میر از میزان موالید بالاتر رفته و رشد جمعیت
منفی میشود که در صورت تداوم این روند، تبعات جبرانناپذیری برای جامعه
در پی دارد.
2. نظریه مدرنیزاسیون
این
نظریه ناظر بر این مطلب است که فرآیند صنعتیشدن، شهرنشینی و توسعه
اقتصادی، به دلیل افزایش احتمال بقای فرزندان، باعث کاهش باروری و در نتیجه
کاهش جمعیت میشود.
3. نظریه نوگرایی(ب)
بنابراین
نظریه، نوسازی جامعه باعث تغییر در شیوه زندگی و ذهنیت افراد شده و آرزوی
رسیدن آنان به زندگی مرفه را تقویت میکند.(4). فاوست یکی از صاحبنظران
این دیدگاه، معتقد است ارزشهای فرهنگی و مذهبی، ساختار اجتماعی، و
ویژگیهای شخصیتی بر رفتار باروری تأثیر میگذارد. هنگامیکه افراد جامعه
از سطح سواد و تحصیلات بالاتری برخوردارند، گرایشها، طرز تلقیها،
ارزشها، رفتارها و نگرشهای کلی آنها، تعیینکننده میزان باروری خواهد
بود.
4. نظریه برابری جنسی(ج)
به
موجب نظریه برابری جنسی نهادهای جامعه، زن را فارغ از نقشهای وی به عنوان
همسر، مادر و یا عضوی از خانواده در نظر نمیگیرند و در نتیجه افزایش
آگاهیهای زنان، این رویکرد با مقاومت شدید مواجه شده و اثر خود را در
ازدواج، روابط زناشویی و تمایل به باروری نشان میدهد.
5. نظریه اقتصادی(د)
نظریه
اقتصادی، افزایش و یا کاهش باروری را ناشی از عوامل اقتصادی میداند.
معتقدان این نظریه بر این باورند که تصمیمگیرندگان باروری عاملانی هستند
که از لحاظ اقتصادی عقلانی بوده و با توجه به عوامل اقتصادی انگیزههایشان
را به وجود میآورند.برخی از صاحبنظران سعی دارند عوامل اجتماعی و
اقتصادی را به هم پیوند داده و نظریه جدیدی در این زمینه ارائه نمایند.
کاهش باروری در ایران
به
موازات تحولات جمعیتشناختی در دنیا، ایران نیز تغییر جمعیتی گستردهای را
تجربه کرده است. طی سه دهه گذشته باروری بسیار کاهش پیدا کرده و علیرغم
نوسانات باروری دادهها حاکی از کاهش باروری طی سالهای 1365 تا 75 است.
تجربه گذار باروری در ایران بیانگر آن است که هرچند اتخاذ سیاستها و اعمال
برنامههای تنظیم خانواده، عامل مؤثری در سرعت کاهش باروری بوده است، اما
رفتارهای باروری مردم تحتتأثیر عوامل، شرایط و زمینههای دیگری شکل گرفته
که در تحلیل روندهای باروری همواره باید به آن توجه کرد.
علاوه
بر اتحاذ سیاستهای مستقیم دولت در زمینه کنترل موالید تحول شاخصهای
جامعه مدرن از جمله کاهش میزان بیسوادی، بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات
زنان، افزایش میزان شهرنشینی، ارتقاء خدمات بهداشتی و درمانی و در نتیجه
کاهش مرگ و میر و افزایش امید به زندگی، بالا رفتن آگاهیهای اجتماعی،
افزایش سن ازدواج زودهنگام، دسترسی بیشتر به امکانات و خدمات زیربنایی،
افزایش هزینه فرزندان و فشارهای اقتصادی، در کاهش باروری تأثیر بهسزایی
داشتهاند.
در
سالیان اخیر جامعه ایران تحولات اقتصادی و اجتماعی چشمگیری را تجربه کرده
است. در بستر این تحولات رفتارها و نگرشهای باروری و همچنین برخی از
الگوهای تاریخی حاکم بر خانواده نیز تغییر یافته است. بیشتر تفاسیر رایج از
میزان باروری تأکید صریح بر نوعی ارتباط قوی میان عناصر خانواده و الگوهای
باروری دارند. همچنین تفاوت ایدهآلها و رفتارهای باروری را در ارتباط با
تفاوت ویژگیهای ساختاری خانواده مورد تحلیل قرار داده و در تبیین تحولات
باروری بر نقش کلیدی تغییرات خانواده تأکید کردهاند.
توجه
به فرهنگ رایج در جامعه امروز، حکایت از این واقعیت دارد که بسیاری از
زوجین تمایل چندانی به بچهدار شدن ندارند؛ بهعلاوه اینکه بسیاری از افراد
مجردی که به سن ازدواج رسیدهاند نیز به دلایل مختلف ازدواج نمیکنند.
بنا
بر آمارهای ملی، متوسط سن ازدواج در ایران رو به افزایش است. همچنین
میانگین سن اولین ازدواج زنان هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی در
حال افزایش است.
هرچند میانگین سن
اولین ازدواج در ایران هنوز با ارقام مربوط به کشورهای غربی مثل آلمان با
متوسط سن ازدواج 32.6 برای مردان و 29.6 برای زنان (در سال 2006) فاصله
نسبتاً زیادی دارد، اما روند افزایشی آن در کشور شایان توجه است.
افزایش
سن ازدواج به ویژه در نزد زنان را میتوان ترجمانی از کاهش باروری دانست؛
زیرا موجب کوتاه شدن دوران باروری و در نتیجه کاهش موالید میشود.
ارزیابی
نظریات مرتبط با کاهش باروری و انطباق آن با ایران، بیانگر آن است که به
طور خلاصه تئوری مدرنیزاسیون و تحولات شاخصهای توسعه مانند شهرنشینی،
ارتقاء سواد و تحصیلات، افزایش سن ازدواج و مشارکت بیشتر زنان در
فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی، از جمله مهمترین عوامل زمینهساز کاهش
باروری در ایران است.
نقش زنان در کاهش باروری
برخلاف
تصور رایج در سطح عام، "مادری فقط یک پدیده زیستشناختی نیست"؛ تولیدمثل
انسانی فرآیندی پیچیده بوده و با ترکیبی از عوامل اجتماعی، محیطی و
بیولوژیک تعیین میشود و بر این اساس، باروری و تولیدمثل با مجموعه
پیچیدهای از سازمانهای اجتماعی، باورها، هنجارها و شعائر احاطه شده که در
فرهنگهای مختلف اشکال متنوعی به خود میگیرد و در قالب سیاست، اقتصاد،
حقوق، مذهب و خویشاوندی تجلی مییابد.
در
عین اینکه مادری هنوز برای هویت یک زن ضروری تلقی میشود، تحولات
جمعیتشناختی اخیر شواهدی بدست میدهند که نشان میدهد امروزه مادری، به
تنهایی الگوی زندگی زنان را ترسیم نمیکند و جزء اولویتهای زندگی آنان به
حساب نمیآید.
عوامل مؤثر بر کاهش تمایل به باروری در زنان عبارتند از:
1.
افزایش سن ازدواج زنان: امروزه بسیاری از دختران، ازدواج را یک ریسک
دانسته و معتقدند که در صورت پذیرفتن این ریسک و ناموفق بودن ازدواج، علاوه
بر آنکه نگاه جامعه به آنها مثبت نخواهد بود، بسیاری از حقوق قبلی خود را
نیز از دست خواهند داد و در این شرایط، جایگاه اجتماعی خود را هم در خطر
میبینند .
2. اشتغال: اشتغال زنان
ممکن است به دلیل کسب استقلال مالی، مشارکت در اقتصاد خانواده و یا کسب
هویت و جایگاه اجتماعی باشد. زنان، باردار شدن را تهدیدی در مسیر رشد
اجتماعی و اقتصادی میبینند و نگرانی از دست دادن موقعیت شغلی پس از
بارداری نیز مانعی در تمایل به باروری در زنان به حساب میآید.
3.
افزایش سطح تحصیلات: جامعه ایران در مسیر گذار اجتماعی خود با افت و
خیزهای زیادی مواجه شده است. در این جریان چنین به نظر میرسد که برخی
تحولات کشور ما در مقایسه با دیگر جوامع از موارد نادر به حساب میآید. از
جمله این تغییرات بسیار سریع، تحولی است که در میزان باسوادی جمعیت،
خصوصاً جمعیت زنان و از این طریق، تغییر در نگرشها و ارزشهای آنان به
وجود آمده است. به این ترتیب تمایل به باروری در زنان تحصیلکرده کمتر از
سایر اقشار جامعه است؛ این تمایل ممکن است ناشی از مسائل اقتصادی نباشد،
بلکه آنها تمایل روانی، فرهنگی یا اجتماعی برای فرزندآوری نداشته و برای
کسب جایگاه اجتماعی مورد نظر باروری را به تعویق میاندازند..
4.
فاصله زمانی ازدواج تا فرزندآوری و توافق زوجین در تنظیم خانواده: تمایل
به داشتن تعداد فرزندان کمتر موجب اقدام دیرتر جهت باروری و افزایش
فاصلهگذاری بین زایمانها شده و در نتیجه منجر به کاهش میزان باروری
میشود.
5. عوامل اقتصادی: مشکلات
اقتصادی مانند شغل، مسکن، زیرساختها و... به طور مستقیم و غیرمستقیم عاملی
در جهت کاهش تمایل به باروری و حتی کاهش تمایل به ازدواج است. هرچند
مجموعهای از سایر عوامل به طور غیرمستقیم در میزان باروری دخیل بوده و
همین امر تحلیل مسائل را پیچیدهتر میکند.
6.
تغییر سبک زندگی: فردگرایی که زاییده دنیای مدرن و ناشی از تغییر سبک
زندگی است، انتخابها و اولویتهای فروانی پیش روی افراد قرار داده است.
تغییر الگوی خانوادگى، مصرفگرایی، اشتغال تماموقت زنان، افزایش هزینههای
نگهداری و بزرگ کردن فرزندان به دلیل سیاستهای اقتصادی، تشویق مصرف و
شهرنشینی، عواملی بودند که به خودی خود به کاهش جمعیت انجامید و به عبارت
دیگر سبک زندگی مدرن تحدید جمعیت را به یک عادت برای جامعه تبدیل کرد؛
عادتی که با ساختار زندگی جدید او کاملاً هماهنگ است.
چشمانداز
با نگاهی به آینده و پیشبینیهای صورت گرفته، مشخص میشود که جمعیت ایران به سرعت رو به کاهش است و به سمت سالخوردگی پیش میرود.
در
صورتی که کشورهای در حال توسعه مانند ایران همچنان با آهنگ رشد جمعیت
نزولی پیش بروند، در چند سال آینده به مشکل بزرگ سالخوردگی و کاهش خطرناک
جمعیت روبرو خواهند شد که هزینه زیادی را برای اقتصاد کشورها به دنبال
خواهد داشت.
بنابراین باید
سیاستگذاریهای جمعیتی در کشور به سرعت اصلاح شود. از آنجا که تجربه گذار
باروری در ایران نشان داده است، کاهش و یا افزایش جمعیت و رفتارهای باروری
مردم تابعی از عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بوده و تنها از سیاستهای
دولت الگوبرداری نمیکند؛ لذا باید توجه به سایر جنبهها نیز در کنار اتخاذ
سیاستهای تشویقی جمعیتی، صورت گیرد. از طرفی نمیتوان با در اختیار قرار
دادن امکانات انتظار داشت تمایل به باروری افزایش یابد؛ چراکه مسئله تنها
مشکلات اقتصادی نیست. کاهش نرخ باروری در قشر مرفه جامعه گواه همین مطلب
است. تمرکز ویژه بر زنان، نیازسنجی، شناخت موانع باروری آنان و فراهم آوردن
بستر مناسب در این راستا بسیار مؤثر است.
تدوین
الگوی سبک زندگی و ترویج آن بهویژه در فعالیتهای اجتماعی، آموزشی و
اشتغال زنان و تنوعبخشی به مشاغل متناسب با مسئولیتهای خانوادگی به نحوی
که زنان از اولویت خارج نشوند و انتخابهای آنان پس از ازدواج، مانند
اشتغال، ادامه تحصیل، فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی محدود نشود، میتواند
اثربخش باشد.
باید تلاش شود با تدوین
سیاستهای درست شرایط اقتصادی در کنار شرایط فرهنگی و اجتماعی برای
فرزندآوری زنان آماده گردد که در این بین پوشش بیمه زنان شاغل و خانهدار،
کمکهزینه و حمایتهای لازم در جهت حفظ جایگاه شغلی زنان پس از زایمان از
اهمیت خاصی برخوردار است.
از
آنجا که زنان با توجه به شرایط کنونی علاقه به ادامه تحصیل دارند، باید
شرایط تحصیل برای زنان محصلی که قصد فرزندآوری دارند فراهم شود تا به این
ترتیب فرزندآوری مانع ادامه تحصیل آنان نشود.
از
سوی دیگر آموزش زنان و اطلاعرسانی به آنها در خصوص مسئلهای که کشور با
آن مواجه است نیز کارگشا خواهد بود. همواره در چنین شرایطی مهمترین نیرویی
که جامعه میتواند در فعالیتهای فرهنگسازی خود و اصلاح رفتارها از آن
بهرهمند شود، زنان، بخصوص زنان خانهدار هستد. زنان خانهدار سرمایههای
بالقوه بسیار عظیمی هستند که چون بیشترین انرژی و وقت خود را صرف رسیدگی
به دیگر اعضای خانواده میکنند، در صورتی که به درستی و با مداومت آموزش
گیرند، در انتقال آن نیز بسیار موفق عمل خواهند کرد
مهرخانه