💘مرگ عاطفی💘

💘مرگ عاطفی💘 ✍http://www.darkenareto.ir✍

😱مراحل چهار گانه مرگ عاطفی:😱

1🤔)مخالفت
2🤔)رنجش و عصبانیت
3🤔)عدم پذیرش و طرد
4🤔)سرکوبی
1)مخالفت: به مخالفت پنهان و آشکار تقسیم می شود.
در زمینه زندگی زناشویی این مخالفتها به کرات پیش می آید.
هشدار: اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و از خیر مطرح کردن آنها بگذرید،این مخالفتهای کوچک جمع شده و کم کم به علامت هشدار دهنده.بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می شود.
2) رنجش و عصبانیت: نوع شدیدتر مخالفتهایی است که روی هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفری موقتی ابراز می شود.خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی ربطی،دعوای بزرگی راه می افتد،علت آنرا باید جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید.
از اثرات رنجش و عصبانیت می توان به جدایی عاطفی بین شرکای عاطفی اشاره کرد.

اگر رنجش و عصبانیت،مدام تکرار شود؛شما در مقام جلوگیرنده آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می گذارید.
3) عدم پذیرش و طرد:بعد از یک دعوای مفصل،در را به هم می کوبید و از منزل خارج می شوید.این در حالیست که از جار و جنجال خسته اید و برای رسیدن به آرامش منزل را ترک کرده اید؛اما در واقع از همسر خود فرار کرده اید.و یا اینکه شما در منزل هستید اما به یکدیگر بی اعتنایی می کنید. این مرحله می تواند یک ساعت،یک روز و یا چند هفته طول بکشد.این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو درآمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان است.
اما این مرحله هم با انباشت و تکرار در طول یک دوره زمانی، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفی تان سوق می دهد.
4) گوشه ای از رستوران ، ساکت و تنها و عبوس نشسته اید و زندگی خود را مرور می کنید.به زندگی مشترکتان فکر می کنید تمام لحظات شیرین وتلخش را یادآوری می کنید و نظر خانواده و فامیل درباره زندگیتان را از خاطر عبور می دهید و به حرف‌های آنها بعد از جدایی احتمالی خود فکر می کنید.در این لحظه ،شما در یک عکس العمل طبیعی،چون نمی خواهید آدم شکست خورده ای به نظر برسید،به یکباره به فکر کاری می افتید که این زندگی را نجات دهید و کدورتها از دجودتان رخت برمی بندند.
اینجاست که در دام سرکوبی افتادید و همه احساسات منفی خود را سرکوب می کنید تا آبرویتان حفظ شود و خانواده تان پاپرجا بماند.
سرکوبی نوعی احساس کرخی و بی حسی است.شما ذیگر احساسات منفی خود را حس نمی کنید.اما در مقابل بهای بزرگی می پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد.زندگیتان کسل کننده می شود و خستگی مزمن جسمی و روحی به سراغتان می آید.
آنچه فاجعه است این است که در این نوع رابطه همه چیز خوب و مرتب به نظر می رسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار هم دارند؛اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کرده اند و به یک نیمه مرده ماشینی تبدیل شده اند که زندگی محدود و بی طراوتی را دنبال می کنند.
علاج کار کجاست؟
مسلما در روراست بودن با خود و دیگران و بیان مخالفتها در همان زمان شکل گیری، و ابراز ناراحتی و رنجش ها در مرحله بعد.
در کنار اینها، فراگیری و تمرین مهارت های حل مساله و گفتگوی معطوف به نتیجه عینی و موثر نیز باید در دستور کار قرار گیرد.
مهمترین قدم پذیرش وجود اشکال در زندگیتان است.زیرا بزرگی می گوید:"زمانی که آگاهی به وجود می آید،تغییر آغاز می شود."
https://t.me/psysimpleforall

روان شناسي خانواده
@psysimpleforall

تعداد بازید: 1080     تاریخ ثبت: 1395/11/24

پیشنهاد ما به شما