اگر دوران شیرین نامزدی هستید، حتما بخوانید
ممكن است در دوران عقد چه چيزهايي را بفهميد كه شما را نسبت به شروع زندگي مشترك مردد كند.
ازدواج فقط حلقه به دست كردن و تعيين مراسم روز ازدواج نيست. درست زماني
كه حتي فكرش را هم نمي كنيد، بروز بعضي مشكلات ممكن است عرصه زندگي را حتي
در دوران عقد و زماني كه كارت هاي عروسي تان را بين اقوام پخش كرده ايد،
چنان به شما تنگ كند كه عطاي بودن با همسرتان را به لقايش ببخشيد. به همين
علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصيه مي كنند كه با شناخت كامل همسر خود
را انتخاب كنند تا دوران نامزدي و عقد را به سلامت طي كنند و به خانه بخت
بروند. با اين حال جلوي ضرر را هر وقت بگيريم منفعت است و حتي در دوران
نامزدي و عقد هم اگر با بعضي نقايص جدي شخصيتي و رفتاري در طرف مقابل تان
روبرو شديد، بايد براي ازدواج و ادامه رابطه با چنين فردي، ترديد كنيد. با
اين حال اين نسخه اي براي همگان نيست و شايد زوج هايي هم باشند كه با وجود
چنين مسائلي ازدواج مي كنند و يك عمر هم با تمام مشكلات ناشي از چنين
نقايصي مي سازند. پس تصميم با خودتان است. در اين گزارش روانشناسان دكتر
پروين ناظمي، دكتر عزيزالله تاجيك و ياسمين كريمي، كارشناس ارشد مشاوره در
مورد خطراتي كه زندگي يك زوج را تهديد مي كنند توضيح مي دهند.
چراغ هاي قرمز:
شايد لازم باشد جدا شويد
اگر
در دوران عقد متوجه شديد كه همسرتان درگير يكي از بيماري هاي جسمي يا
رواني است، قبل از جدا شدن يا ادامه زندگي با همسرتان، حتماً با پزشك يا يك
مشاور و روانشناس در مورد نوع بيماري و علائم آن، نحوه زندگي با او،
اقداماتي كه مي توان براي بهبود شرايط انجام داد و عوارضي كه در آينده با
آن روبرو خواهيد شد و... صحبت كنيد.
۱. ابتلا به بيماري هاي سخت
بعضي
از بيماري ها بسيار هشدار دهنده اند و براي زندگي با مبتلايان به اين
بيماري ها بايد همه چيز را در نظر بگيريد. برخي از اين بيماري ها عبارتند
از: ايدز، هپاتيت C، تومور و سرطان هاي كشنده پيشرونده. كسي كه قرار است با
يك فرد مبتلا به بيماري هاي سخت ازدواج كند، بايد بداند كه زندگي زناشويي
اش ممكن است چندان طولاني نباشد و همسرش بعد از مدتي فوت كند. وقتي طرف
مقابل قرار نيست مدت زيادي زنده بماند، همسرش قبل از اينكه وارد فاز
سوگواري شود، بايد مرحله پيش سوگواري را بگذراند كه اصلاً كار ساده اي
نيست. ضمن اينكه بيماري هايي مانند ايدز و هپاتيت C به شدت مسري اند و فرد
بايد احتمال آلوده شدن خودش را به اين بيماري ها بدهد.
۲. تشخيص اسكيزوفرني
اسكيزوفرني
از جمله بيماري هاي عصبي رواني مزمن و جدي است كه روي كل شخصيت فرد تاثير
مي گذارد و شايع ترين سن ابتلا بين ۱۵ تا ۳۰ سالگي است. ساختمان مغز اين
بيماران طبيعي است ولي بعضي از مواد شيميايي آن عملكرد طبيعي ندارند. به
طوري كه افزايش و يا كاهش ترشح اين مواد اختلالاتي در رفتار، تفكر و هيجان
هاي بيمار ايجاد مي كند و در مرحله حاد فعاليت هاي هيجاني، رفتاري، فكري و
به طور كلي عملكرد طبيعي خود را از دست مي دهد.
نشانه هاي بيماري در
افراد مختلف متفاوت است ولي اغلب شامل افسردگي، رفتار عجيب و غريب، تحريك
پذيري، خواب زياد يا عدم توانايي در خوابيدن، گوشه گيري، خصومت بي دليل،
فراموشي، نشان دادن واكنش شديد در بحران ها، عدم توانايي در گريه كردن يا
گريه هاي شديد، استفاده از الكل و مواد مخدر، تراشيدن موهاي سر و بدن و
خودكشي مي شود. آنها معمولاً چيزهايي را مي بينند و مي شنوند كه براي بقيه
قابل رويت و شنيدن نيست.
برخي از مبتلايان به اسكيزوفرني براي كنترل
علائم بيماري خود بايد هميشه دارو مصرف كنند، برخي ديگر مدت زمان مصرف
دارويشان كوتاه است و بالاخره عده اي كه بيماري آنها در پي استرس حاد نظير
بيماري جسمي يا زايمان شروع شده ممكن است طي مدت زمان كوتاهي بهبود پيدا
كنند.
۳. اطمينان از اعتياد به مواد مخدر
معتادان
به مواد مخدر و محرك، حتي اگر سم زدايي كنند، بدن شان هرگز مثل سابق و قبل
از مصرف مواد مخدر نمي شود. اينها تا زماني كه يك مقدار مشخص مواد مخدر به
بدن شان نرسد، نمي توانند عملكرد طبيعي داشته باشند. اما بايد به اين نكته
توجه داشته باشيم؛ چون زوج ها در دوران عقد ارتباط مستمري با هم ندارند،
اگر يكي از دو طرف اعتياد داشت، ديگري به راحتي متوجه آن نمي شود؛ مگمر
اينكه با هم به سفر بروند يا ارتباط شان نزديكتر شود. اما در هر صورت و در
شرايط عادي كه دو طرف با هم معاشرت عادي دارند، نمي توان به راحتي تشخيص
داد كه فرد مصرف كننده مواد مخدر است يا نه.
۴. فاش شدن بزهكاري
انجام
رفتارهاي خلاف شأن مثل اينكه خانم بفهمد درآمد شوهرش از راه كسب حرام است
يا در كار قاچاق است هم از جمله مسائلي است كه خانم مي تواند در همان دوران
عقد رابطه را تمام كند.
چراغ هاي نارنجي:
حتماً بايد مشاوره كنيد
افراد
مبتلا به برخي بيماري هايجسمي مانند تالاسمي ماژور، هموفيلي، صرع و ام.اس:
اين دسته از بيماري ها به سختي خوب مي شوند و همين مسئله باعث مي شود تا
زندگي براي كسي كه با فرد مبتلا به يكي از اين بيماري ها زندگي مي كند،
خسته كننده شود. اينها با يكسري محدوديت ها در زندگي مواجه هستند و اگر
قرار است وارد زندگي مشترك با فردي شوند، شخص مقابل شان بايد به اين نكته
آگاه باشد كه عملكرد افراد مبتلا به صرع يا ام.اس ممكن است در طول زندگي و
مراودات اجتماعي كاهش پيدا كند. اين كاهش عملكرد مشكلاتي را در براي دو طرف
اين زندگي در پي دارد.
۱. پارانويا
ويژگي
اصلي مبتلايان به اين اختلال رواني، عدم اعتماد آنها به ديگران، بدگماني و
بدبيني است. اين اختلال بين آقايان شايع تر است و فرد مبتلا، سوءظن
بيمارگونه دارد و مدام به همسر خود شك مي كند. زندگي با چنين فردي هم سخت
است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به اين فكر مي كند كه تا كي بايد او را توجيه
كنم؟ اينها اهل جروبحث هستند و خشك و عصبي اند. ضمن اينكه بدبيني بيش از
حد ممكن است منجر به خشونت يا اختلالات رفتاري ديگر هم شود.
۲. اختلال شخصيت مرزي
اين
دسته از افراد به قدري بي ثابت هستند كه اگر اتفاقي بيفتد دنيا را يا سياه
مي بينند يا سفيد و نگاه شان خاكستري نيست. نشانه هايي همچون روابط بين
فردي بسيار بي ثبات، خشم شديد و نزاع هاي مكرر بدني، بي ثباتي عاطفي، خرج
كردن افراطي، سوءمصرف مواد، رابطه جنسي نابهنجار، رانندگي بي مهابا، زياد
خوردن و اقدام مكرر به خودكشي كردن كه شكل فريبكارانه دارد، از ويژگي هاي
مهم اين اختلال است. اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردي داشته باشد
او يك بيمار مرزي يا بوردرلاين است. اين دسته از افراد به محض اينكه بحث
كوچكي بين آنها و همسرشان در مي گيرد يا اتفاق جزئي مي افتد؛ بلافاصله دست
به خودكشي مي زنند تا ديده شوند.
۳. اختلال شخصيت هيستيريونيك (نمايشي)
اينها
هم جزو تهديدكننده ها محسوب مي شوند. رفتار آنها نمايشي است. شخصيت هاي
نمايشي، هم در مردان و هم زنان ديده مي شود ولي در خانم ها به مراتب بيشتر
است. پوشش ظاهري و حتي آرايش شان با بقيه زنان فرق دارد و با اين كار دوست
دارند خودشان را بيش از پيش مطرح كنند. در مرحله بعدي بيمار از واقعيت هاي
ذهني و بيروني دور مي شود و اصلاً هويت خود را فراموش مي كند يا موقتاً
براي آرامش خود موضوعي را كه بار سنگين عاطفي داشته باشد از ياد برده و دست
به دامن انكار مي شود و با اين كار در قالب شخصيت ديگري قرار مي گيرد و
خود را چيز ديگري نشان مي دهد.
۴. دست بزن
هر
چند تنش ها و بحران هاي موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهاي فيزيكي و
كتك منتهي مي شود، با اين حال اگر جروبحث در مورد مسائل جزئي و كوچك منجر
به كتك زدن شود و يا موضوع كتك زدن چندين بار تكرار شود، حتماً بايد به اين
رباطه خاتمه داد، چون چنين شخصي نمي تواند خشمش را كنترل كند. چه بسا اين
كتك زدن در آينده به قتل هم منجر شود.
۵. اختلال دو قطبي
پر
بودن خانه از انبوه كارهاي نيمه تمام يكي از ويژگي هاي اختلال دو قطبي
است. اين افراد معمولاً قادر به تمركز روي يك كار نيستند و ميليون ها كار
را شروع مي كنند بدون اينكه بتوانند آنها را تمام كنند. آنها يا در فاز
افسردگي هستند و يا در فاز هيجان كه در هر دو فاز رفتارهاي غير عادي دارند.
اينها معمولاً مشكل خواب دارند. در فاز افسردگي زياد مي خوابند و هميشه
احساس خستگي مي كنند. اما در فاز جنون و هيجان به اندازه كافي نمي خوابند
اما هيچ وقت احساس خستگي نمي كنند.
۶. وسواس
وسواس
يك فكر، تصور، احساس يا حركت مكرر مضر و اعصاب خردكني است كه با نوعي
احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. وسواس، تعادل رواني و
رفتاري را از بيمار گرفته و باعث مي شود تا او در سازگاري با محيط دچار
مشكل شود. در بيمار مبتلا به وسواس نشانه هايي همچون شك و ترديد، ترس، دقت و
نظم افراطي، اجبار، احساس بن بست، لجبازي ديده مي شود و در مواردي اين
علائم خود را به شكل دله دزدي، آتش زدن جايي، در آوردن لباس، بيقراري،
بهانه گيري، بي خوابي، بدخوابي، بي اشتهايي و... نشان مي دهد. مشاهده اين
علائم در فرد وسواسي به قدري عجيب است كه اين احساس به اطرافيانش داده مي
شود كه نكند او ديوانه شده باشد.
چراغ هاي زرد:
حداقل صبر كنيد
وسواس
عملي: طبق بررسي هاي انجام شده، كساني كه در زندگي شخصي شان حساس هستند.
احتمال ابتلاي آنها به وسواس بيشتر از ديگران است و جالب اينكه اين مسئله
در دوقلوها بيشتر مشاهده مي شود. در اينكه چرا بعضي از مردم درگير وسواس
عملي مي شوند، مي توان به وراثت، عوامل اجتماعي و خانوادگي، ميزان هوش فردي
و... اشاره كرد. طبق نظر برخي از صاحب نظران، حدود ۴۰ درصد وسواس ها اين
بيماري را از خانواده خود به ارث برده اند.
۱. كمال گرايي و انتقاد بيش از حد
يكي
از بدترين افراد براي ازدواج، شخصيت هاي كمال گرا هستند. اين دسته از آدم
ها هميشه ناراضي و به همه چيز بدبين هستند. زندگي كردن با اين نوع شخصيت ها
بسيار سخت است. شخصي كه با اين فرد زندگي مي كند، هر كاري انجام بدهد باز
هم طرف مقابلش ناراضي است. وقتي شريك زندگي اش مي بيند كه او از همه چيز
ناراضي است و هرگز نمي تواند رضايت خاطرش را جلب كند، ديگر انگيزه اي براي
ادامه زندگي با او ندارد. طرف مقابلش حالا چه زن يا چه مرد مدام به اين فكر
مي كند كه من هر تلاشي مي كنم براي همسرم هيچ فرقي نمي كند. پس من كفايت
لازم را ندارم و نمي توانم او را راضي نگه دارم. شخصيت هاي انتقادگرا آدم
هاي بسيار سختي هستند و آستانه تحمل شان بسيار كم است. اينها دوست دارند
همه چيز در حد كمال خوب باشد و وجود هيچ نقص و ايرادي را نمي توانند تحمل
كنند. درك درستي ندارند و نمي توانند بفهمند كه عيب و نقص هم ممكن است در
هر چيزي وجود داشته باشد. طرف مقابل هم هر چقدر اين رفتارها را تحمل كند،
بالاخره يك جايي كم مي آورد. زندگي با اين گونه اشخاص بسيار سخت است و بهتر
است به اين رابطه در دوران عقد پايان داد.
۲. تعصب زياد يا برعكس
غيرت
از جمله خصوصيات اخلاقي مردان است و نشانه مردانگي محسوب مي شود و همه
خانم ها هم دوست دارند. اما گاهي وقت ها غيرت بي جا و در واقع تعصب
بيمارگونه و حتي بي غيرتي اي كه شايد به نظر خنده دار و مضحك بيايد، زن را
به شدت عاصي كرده و به ستوه مي آورد. مراجع خانمي داشتم كه مي گفت همسرم بي
غيرت است و اصلاً اهميتي نمي دهد من چه كار مي كنم؟ كجا مي روم؟ در مقابل
خانم هايي هم هستند كه بايد در مقابله هر مسئله هر چند ناچيز و كوچكي تعصب
هاي بي جاي همسرشان را تحمل كنند. ۲۵ درصد قتل هاي خانوادگي كه به وقوع مي
پيوندد، ناموسي است.
۳. مشكلات مالي
از
موارد ديگري كه ممكن است زوج ها را در دوران عقد دچار مشكل جدي و در نهايت
جدايي بكند، ميزان مسئوليت پذيري هر دو و به خصوص مرد از نظر مالي است.
آيا شوهر به قدر كافي از نظر مالي مستقل است؟ يا همچنان وابسته به خانواده
اش است؟ آيا شغل و منبع درآمدي دارد؟
۴. طولاني شدن دوره عقد
در
فرهنگ شرقي ها و به خصوص ايراني ها از نظر اخلاقي درست نيست دختر عقد كرده
مدت زمان طولاني در خانه پدرش بماند و بعد از مدت كوتاهي بايد مستقل شده و
به خانه شوهرش برود. گاهي وقت ها خانواده ها مراسم عقد و عروسي را با هم
برگزار مي كنند كه در اين صورت جز دوران نامزدي، دختر دوره اي به نام عقد
را پشت سر نمي گذارد. اما بعضي وقت ها هم اين طور نيست و دختر تا چندين سال
متمادي عقد كرده در خانه پدرش مي ماند و همين مسئله باعث مي شود تا حرف و
حديث هاي زيادي پشت سرش باشد. اين مسئله در كشور ما به وفور اتفاق مي افتد و
مي بينيم كه خانواده ها بيش از دختر و پسر درگير اين ماجرا هستند. اگر اين
مدت طولاني شود، موضوع را بايد از دو جنبه بررسي كرد. آيا مرد قدرت تصميم
گيري، استقلال روحي و فكري و مالي لازم را دارد و مي تواند اوضاع را بهبود
ببخشد؟ اگر او در شرايطي است كه مي توان در آينده به او اميدوار بود تا به
يك استقلال نسبي برسد كه خب مي توان صبر كرد، اما اگر دختر فكر مي كند كه
مدارا و صبر كردن ديگر فايده اي ندارد و پسر همچنان در وضعيت بلاتكليفي به
سر خواهد برد، مي تواند تصميم نهايي خود را در اين رابطه بگيرد.
تندرستي